درست یادم نمیاد تاریخش رو. فریده خانم زنگ زد، گفت بیاین یه دورهمی داریم با نغمه اینا. حتی درست یادم نمیاد چی براشون گرفتم. وقتی رسیدم، دیدم ته اتاق آفرین خانم نشسته رو صندلی. فریده خانم حتی برای ما تدارک شام رو هم دیده بود. آقای دکتر میومد سر میزد و میرفت. فکر کنم همونجا بود براش اذان گوشیش رو تنظیم کردم. سر میز شام اومد بین ما ۷تا خانوم و کلی خاطره تعریف کرد. موقع خونه رفتن، محکم بغلش کردم. حتی نمیدونستم آخرین باریه که میبینمش.!!! که زندگی دو سه نخ خانم ,فریده خانم ,یادم نمیاد ,درست یادم منبع
درباره این سایت